اخبار دسته بندی نشده مقاله

ادغام جهان‌ها؛ اجرای آثار پرویز داودی به دست و نَفَس کوارتت دمان و همراهان

کمی بیش از یک‌صد سال است می‌کوشیم زبان موسیقی خودمان را با ابزاری جز آنچه از آنِ خودمان است نیز بازگو کنیم. از نگاه اغلب ما این گستراندن زبان موسیقایی به سوی جهان بوده است. و چه کرده‌ایم؟ عناصری را از زبان موسیقایی خودمان برداشته‌ایم (اغلب ملودی‌ای، مُدی، تمی، ریتمی یا …)، به رنگ‌های از آنِ دیگران آراسته‌ایم، تار و پودشان را به هارمونی بافته‌ایم، به قالب این یا آن فرم موسیقی کلاسیک غربی ریخته‌ایم و … بااین‌حال به ندرت زبان و بیان این عناصر گزیده را به همان شکلی یا تقریبا به همان شکلی که هست به مدیوم جدید برده‌ایم یا حتا بر آن تحمیل کرده‌ایم. آنچه در روند و شَوَند ایرانی کردن بعضی سازهای اروپایی مثل ویلن و پیانو و تا حدودی فلوت و کلارینت اتفاق افتاد، با وجود اندک شباهتی به رهیافت پیشین، به کلی از جنس دیگر است. ما آن سازها را از آنِ خود و بخشی از زبان موسیقایی خود کردیم. چیزی به تکینک اصلیشان نیفزودیم، از تکنیک‌شان هم به ندرت چیزی به زبان موسیقایی‌مان اضافه شد در عوض آنها را به تکنیک خودمان درآوردیم.
رویکرد نادرِ تغییر مدیوم شایان توجه‌ترین بخش اجرای کوارتت دمان (بعضی از ساخته‌های پرویز داوودی) را می‌ساخت. در آن آثارْ جهان صوتیِ گواتی‌های بلوچی یا بعضی نمونه‌ای دیگر موسیقی مردمی، بر امکانات جهان رنگی کوارتت همگن فلوت‌ها نازل شده است. چون رنگ‌آمیزی گواتی‌ها (و برخی موسیقی‌های مانند آن) مبتنی بر تضاد سازهای کششی و زخمه‌ای و بافت آنها پرتکرار است، برای نزدیک شدن به لحن و بیانشان آهنگ‌ساز در محدوده‌ی نرمی از تکنیک‌های گسترش‌یافته فلوت دست به بازسازی تکنیک‌ها و بافت زده و به هر کدام از سازها و رجیسترها «نقش»ی واگذار کرده بود. درست آنچنان که بازیگر در نمایش، از خود به در می‌شود تا «پِرسونا»یی در جهان روی صحنه باشد، فلوت‌ها هر یکی بدل از سازی شده بودند. یکی قیچک، دیگری طنبوره، دیگری شاید دونلی و … و با همه‌ی دشواری‌ها (خصوصا از نظر هضم لایه‌های ریتمیک و اجرای موزیکال آنها) برای دریافتن و تطابق پیدا کردن با این زبان موسیقایی در اغلب قطعات هر سازی، چه خوب هم نقش پذیرفته بود.
همه‌ی اینها ممکن بود به تنظیم بسیار ساده‌ای از یک آهنگ مخصوص مراسم موسیقی‌درمانی تبدیل شود. ممکن بود مانند یک ترجمه‌ی تحت‌اللفظی مکانیکی باشد. اما نبود. آنچه آن را بدل به یک روند ترجمانی پیچیده‌تر می‌کرد آن بود که آهنگ‌ساز خصوصا تصور بافت پر ضرباهنگ مضرابی زیر ملودی اصلی را بسط داده بود و اغلب بین دو یا سه ساز پخش کرده بود. بگذریم که ملودی اصلی را نیز هم.

نویسنده : آروین صداقت کیش

administrator
مدیر مجله.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *